بار ها شده است دوستان و عزیزانی بر نگارنده نسبت به نگارش واژه های 100 و 60 به شکل سد و شست خرده گرفته اند. برخی دیگر نیز این نگارش ناآشنا را نشان از اشتباه سهوی نگارنده دانسته اند.
محض اطلاع این هر دو گروه عزیز و گرامی عرض میکنم که حرف ص (صاد) از حروف ویژه زبان عربی است، در نتیجه تنها و تنها اختصاص به واژگان زبان عربی دارد. واژه سد (100) اما، واژه ای پارسی است و بسیار پیش از ورود تازیان به ایران، در زمان حمله خلیفه دوم، عمربن خطاب، در ایران زمین کاربرد داشته است. تنها در سده های اخیر، به ویژه در دوران قاجار و پس از آن، که فرهنگ عربی گرایی در میان نویسندگان ایرانی بسیار گسترش یافت، برخی به اصطلاح متکلمین، برای نشان دادن سواد، دانش و فضل خود، آغاز به استفاده پررنگتر از واژه های عربی کردند.
محض اطلاع این هر دو گروه عزیز و گرامی عرض میکنم که حرف ص (صاد) از حروف ویژه زبان عربی است، در نتیجه تنها و تنها اختصاص به واژگان زبان عربی دارد. واژه سد (100) اما، واژه ای پارسی است و بسیار پیش از ورود تازیان به ایران، در زمان حمله خلیفه دوم، عمربن خطاب، در ایران زمین کاربرد داشته است. تنها در سده های اخیر، به ویژه در دوران قاجار و پس از آن، که فرهنگ عربی گرایی در میان نویسندگان ایرانی بسیار گسترش یافت، برخی به اصطلاح متکلمین، برای نشان دادن سواد، دانش و فضل خود، آغاز به استفاده پررنگتر از واژه های عربی کردند.
در این رهگذار، برای برخی واژگانی که مشابه هایی در زبان های دیگر (بویژه عربی) داشتند نیز نگارش هایی دیگر گزیده شد که از آن جمله بودند شماره های سد و شست که به دلیل تشابه شکلی با واژگان عربی سد (بندآب) و واژه پارسی شست (انگشت نخست دست)، به شکل صد و شصت نگاشته شدند. این اما غلطی است مصطلح که نه به باور من ِ کمترین، بلکه به نظر فرزانه ی فقید، استاد سعید نفیسی، در کتاب «در مکتب استاد»، باید و شاید که به دست خود ما ایرانیان، که کاربران این واژگانیم، ویراسته و پیراسته گردد.
پی نوشت یکم– این فراخوان درست نویسی، بدون تردید هیچگونه ارتباطی با نگارش برخی واژه هایی که از زبان تازی وارد زبان ما شده اند نداشته و ندارد. برخی دوستان اصرار دارند که واژه هایی که تعلقی به زبان فارسی ندارند را، با نگارش فارسی بنویسند. بدین صورت که به عنوان نمونه واژه ی «مخصوص» را به شکل «مخسوس» بنویسند. نگارنده این یادداشت اما معتقد به این کار نیست، بلکه بر این باور است که ورود واژه های بیگانه، باعث تقویت و گسترش هر زبانی میگردد، که زبان فارسی نیز از این قاعده مستثنا نیست. ناگفته پیداست، داستان درست نویسی واژه های پارسی ِسره، چون سد و شست، از تغییر نگارش واژگان اساسن عربی، همچون مخصوص و صلاح به کلی جداست.
پی نوشت دوم– واژه سد در واژگان ترکیبی نیز در زبان پارسی به شکل درست خود به کار رفته است که از آن جمله میتوان به واژه سده (قرن)، همچنین دویست (دوسد) اشاره داشت.
به شما درود مي فرستم و خوشحالم كه در جمع وبلاگيان (بيشتر سر به هوا) نگاهتان از منظر دانش و كمال ستودني و بهره بردني است….. موفق و همچنان جاري باشيد
درود بر شما دوست من
من البته خودم رو لایق این تعریف و تمجید شما نمیبینم اما به هر حال ازتون سپاسگزارم :)
دوست گرامی سلام.
هجوم واژگان عربی به زبان فارسی به زمانی بسیار پیشتر از دوره قاجار برمی گردد. آثار نویسندگان دوران صفوی و یا سلجوقی و حتی پیشتر از آن گواه این گفته است.
با مهر
بهروز باشید.
سلام :)
مونطور که در متن هم اشاره کردم منظور شکل عجیب عربی نویسی واژه هایی است که بعضی در زبان خود عرب ها هم یافت نمیشوند . نمونه اش را متون ادبی به شدت متکلف دوران قاجار – از جمله نامه های رسمی دولتی – میتوانید ببینید . بسیاری از آن شیوه غلط را همچنان میتوان در متون حقوقی کشورمان به نظاره نشست .
ارادتمندم :)
You are correct. However, you should write «tazijan» with «ta» a in «tarom» or «tabkh», but not with «te» as in «tehran» or «tut».
Tazi means somebody from the tribe that has the name «tej». When a word ends with «je», like «rej» or «mej» and we wnat to make an adjective by addig another «je», we should chnage the «je» to «za» and add «je». So is «razi» who was from «rej». «tazi» refers to a person or people who are from «tej».
Should you need more information, contact me.
Sorry for writing in English. I am in US and cannot tyoe Persian, although I love Persian.
regards
Reza
درود دوست من
ممنون برای این کامنتتان .
برای عزیزانی که متوجه فرمایش های شما نشدند خلاصه اون رو اینجا مینویسم :
« شما باید واژه تازی را به شکل طازی بنویسید چرا که طازی یعنی کسی که منسوب به قبیله طی باشد همانگونه که رازی یعنی کسی که منسوب به شهر ری باشد »
در عین ادای احترام و سپاس برای شما دوست فرهیخته ام باید عرض کنم که با نظر شما در مورد ریشه واژه تازی موافق نیستم . در این باره حتمن در کوتاه ترین زمان که فرصت کنم خواهم نوشت .
ارادتمند
آریوبرزن
Also, sorry for the typo in «a in» that should be «as in» (in the first line), and in «tyoe» that should be «type» (in the last line).
Reza
خواهش میکنم رضا جان . متوجه شدم اشتباه تایپی رو :)
خوب اینجوری اگر من بهت بگم سد تا دوستت دارم! چطوری میفهمی که منظورم به اندازه یک سد بوده و آبکی دوستت دارم! یا اینکه عدد سد بوده؟!:-D
از دست تو فضولباشی نازنین :))
باعرض سلام و……..
ضمن تشکر از اینکه شما به نکته ای خارج از مطالب معمول سایت پرداخته اید. ذر مورد ذکر شده آیا نمونه مصداق در شاهنامه فردوسی که البته چاپ یا نوشته گذشته باشد وجود دارد؟ چون فکر میکنم پارسی ترین کتاب قدیمی ماست..
باز هم تشکر…موفق باشید.
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید ایمان جان اما واقعیتش رو عرض کنم بی اطلاعم دوست من . اینرو تنها کسی میتونه نظر بده که به شاهنامه های خطی قدیمی دسترسی داشته باشه چرا که تمامی نسخه های خطی مربوط به بعد از این تغییرند .
با سپاس
آریوبرزن
سلام آریو جان
من در زمان تحصیلات قبل از دبیرستان با دوستی خوب بنام آریو همشاگردی بودم بشهرت موحدی جاوید. امیدوارم که او را یافته باشم.
هومن
با عرض تاسف من مطمئنن آن دوست شما نیستم :(
ببخش که ناامیدت کردم رفیق
ارادتمند :)
اطلاعات جالبی بود ممنون
خواهش میکنم دوست من :)
بسیار عالی
البته از نظر من این به تمام کلماتی که ریشه عربی ندارند مربوط میشود. کلمه ای که ریشه عربی ندارد را هم باید با نگارش پارسی نوشت. از آن جمله است فارس=پارس و قاطی و قاتی
من هم معتقدم باید سعی کرد نگارش های درست را استفاده کرد
ارادت :)
مطلب مفیدی و جالبی بود .
جالبه که واژگان وارداتی جدید رو هم اصرار دارند که به صورت کلمه عربی بنویسند : بلوتوث – گوگل ارث – وغیره :(
موفق باشید
البته این به دلیل اینه که این کلمات با th در زبان انگلیسی بکار میرن و تلفظ درست تر اون ها به شکل ث عربی هست و نه س فارسی ( س به شکل توک زبانی )
درود
بسیار خرسند می شویم اگر شما هم در زمینه فرهنگ و زبان به نویسندگان تارگاه ما بپیوندید.
با ما تماس بگیرید.
درود ،
بسیار خوشنود میشدم اکر میتوانستم خدمتی ارائه کنم اما راستش رو بخواهید کمان نمیکنم که وقت و فرصتش فراهم باشد . با اینهمه اگر اجیانن از مطالب این وبلاگ ، نوشته ای رو مناسب و جالب تشخیص دادید ، استفاده از اون از نظر من هیچ ایرادی ندارد .
ارادتمند شما
آریوبرزن
مطلب دقیق و موشکافانه و محققانهاى است؛ اما در مورد برخى از غلطهاى رایج (مصطلح)از جمله همین «صد» و «شصت»، چارهاى جز همرنگ شدن با جماعت نداریم؛ به این خاطر که کاملاً جا افتاده و اهل زبان به همین صورت به کار مىبرند. در زبانشناسى یک اصل کلى دربارهى صحیح و غلط وجود دارد که مىگوید: «ملاک صحیح و غلط در زبان، کاربرد اهل زبان است». حال ممکن است در آینده (به مرور زمان)، «صد» و «شصت» هر دو به همان «شست» و «سد» تبدیل شود؛ اما آنچه مهم است این است که این تحول نمىتواند یکباره ایجاد شود. نیمى از این کندى تحول به ذات زبان وابسته است که خود پدیدهاى اجتماعى است و نیمى دیگر هم به دلیل محافظهکارى ذاتى خط و نوشتار (نسبت به گفتار) است؛ به این معنى که گفتار، تغییرات را زودتر در خود نشان مىدهد؛ اما نوشتار تغییرات را خیلى دیر نشان مىدهد. نمونهاش حرف «و» در کلمات «خوار »، «خواب»، «خواهر» و … است (به اصطلاح، واو معدوله). در تلفظ قدیم این واژهها، حرف «و» تلفظ مىشده؛ اما امروزه دیگر، به دلیل تحولات زبانى، این «و» تلفظ نمىشود؛ ولى هنوز هم خط، این تحول را در خود نشان نداده و همان صورت قدیم را حفظ کردهاست. نمونههاى این محافظهکارى خط، فراوان است.
پاینده باشید.
ار کامنت شما بی نهایت استفاده بردم . خوشحالم که این وبلاگ ،خوانندگان فهیمی چون شما دارد .
اما در مورد پذیرش عامه با شما موافقم اما این عامه از یک جا باید شروع کنند دیگر . آیا اینطور نیست ؟ هر جمعی از تک تک افراد تشکیل میشود :)
ارادتمند شنا
آریوبرزن
اگر صاد عربي است ، سين هم عربي است.پس صد همان قدر غلط است كه سد. حالا دليل شما براي ترجيح داد اين به آن چيست؟
دوست من انگار شما پیام نوشته را در نیافتید . ببینید حرف صاد در زبان عربی نماد صوت خاصی است که در زبان فارسی آن صوت موجود نیست . اما سین نماد صوتی است که همان س مورد استفاده در زبان فارسی است . به همین دلیل است که سد بر صد مرجح است . حرف صاد تنها باید برای واژگان عربی بکار رود :)
سلام مدتي هست که با شما وبلاگتون اشنا شده ام دنبال بروبچه هاي خارج از کشور مي گشتم تا بتوانم از ان طرف مرز ها اطلاع کسب کنم مطالبتون رو از rssتون دريافت ميکنم اون هم از طريقريدر گوگل خدا سايه اين گوگل را مستدام بداراد . به ما سر بزنيد اگر مايل به تبادل لينک بوديد يک پيغام براي من بگذاريد چون من سعي کرده ام ارشيوي از دوستان خارج نشين جمع اوري کنم
متشکر
از این همه توجه شما به ادب فارسی واملای فارسی ممنون اکثر دوستان خارج از ایران در نوشته های شان غلط های املایی فاحشی دیده می شود ایوالله
سلام دوست من
من البته داخل ایران زندگی میکنم اما وبلاگ شما رو اضافه کردم دوست عزیز :)
ارادتمند
آریوبرزن
درود برادر…
بنده هم با شما کاملا موافقم… مدتهاست که بنده هم همینگونه میکوشم واژگان فارسی را با حروف فارسی بنویسم. اجازهبدهید اضافه کنم واژههای «سدا» و «اسفهان» نیز مانند سد و شست میبایست با س فارسی نوشتهشوند. جالب اینجاست که حرف ص در زبانهای سامی مثل عربی و عبری و آرامی، سداییست معادل و مقابل سدای چ که در این زبانها وجود ندارد. در الفبای پهلوی که شباهت زیادی (و شاید ریشهی مشترکی) با الفبای آرامی دارد، حرف چ را شبیه به حرف ص آرامی مینویسند و اکثرا هم واژههای ایرانی که چ داشتهاند در این زبانها با ص نوشتهمیشوند (چلیپا: صلیب، چندل: صندل). نشانهی حرف چ در الفبای سریلیک (روسی) نیز، دقیقا مشابه چ پهلوی و ص آرامی-عبریست. بنابراین، از اساس، ایجاد تناظر بین س و ص اشتباهی بودهاست که بهدست برخی ناآگاهان در زمانهای گذشته روی داد.
گستاخی بندهرا میبخشید اگر اضافهکنم که بر خلاف قول معمول، حروف ث و ذ در فارسی نیز وجود دارند (یعنی در گذشته، در دورهی فارسی باستان و فارسی میانه) تلفظی مشابه ث و ذ عربی در فارسی نیز بودهاست و بهخصوص واج /ذ/ که تا قرن هفتم-هشتم هجری گونهی آزاد واج /د/ بودهاست. یعنی هرجا واج /د/ پس از حرف سدادار میامده /ذ/ گفتهمیشدهاست. در حقیقت، حرف ذ امروز که معادل واج /ز/ است، در گذشته واجی مستقل بودهاست و در هر واژهی فارسی که ذ یا ث میبینیم، باید بدانیم (مثل آذر، گذاردن، کیومرث…) در گذشته واجی متفاوت از /ز/ و /س/ تلفظ میشدهاست که برای مثال در پهلوی بهترتیب با حروف معادل د و ت نوشتهمیشدهاست. (گذاردن: ویتاردن، آذر: آتور، کیومرث: گئومرِته). یعنی همان اتفاقی که برای واجهای /د/ و /ت/ در زبان انگلیسی، پیش از حرف «اچ» رخ میدهد در زبانفارسی پس از حرف سدادار رخمیدادهاست.
بنابراین با چنین پیشینهی تاریخیای، تنها جایی که باید از کاربرد حروف عربی پرهیز کنیم، در کلمات فارسیایست که در گذشته با واجهای معمول فارسی گفتهمیشدند اما امروزه با حروفی در عربی نوشتهمیشوند که بههیچوجه معادل آن واجهای فارسی نیستند (سد، سدا، شست، اسفهان، هوله،سابون،تالقان) -از میان دو حرف ق و غ، حرف ق بیشتر به واج فارسی معادل آن نزدیکاست -حرف غ تلفظی حلقی مانند ع دارد-، اما قول معروف اختیار حرف غ در فارسیست، ویژهتر آنکه نویسهی ق عربی-عبری-آرامی، معادل حرف پهلویست که نشانگر واج /ق/ است-؛ امیدوارم که رودهدرازی بندهرا عفو کنید و پوزشم را پذیرا باشید.
عرفان خسروی
بی نهایت از آشنایی با شما و وبلاگتون خوشحالم دوست من . از کامنت های غنی و پربارتون بسیار بهره بردم . امیدوارم باز هم به این وبلاگ کوچک من سر بزنید … راستی ، وبلاگ زیبای شما رو اضاف کردم به لیست دوستانم:)
ارادتمند
آریوبرزن
ba salam agar mayel be tabadol link ba man boodid khabaram konid ba tashakor id yahoo: far30mobile ya email bedin tanx
سلام دوست من .
وبلاگ شما رو اضافه کردم :)
ارادت
سلام، واژههاي پانصد و ششصد چهطور مثلن؟ درستشان پانسد و ششسد است؟
درود دوست من
پانصد کنونی ما در اصل پنج سد بوده است که به مرور با شکل پن سد –> پان سد —> پان صد در آمده است
شش صد هم طبیعتن شش سد بوده است
ارادت
درود
ممنون از متن زیبایی که نوشتید
شادکام باشید
سلام
خواهش میکنم دوست من
سپاس :)
به نام خدا
سلام.خیلی خوشحالم که افرادی چون شما هستند که بعضی موضوعات بی اهمیت از دید عوام را مهم می دانند.
من هم چون شما به زبان پارسی تعصب دارم ولی زادگاه من یعنی شهر مشهد دارای نامی در ظاهر کاملا عربی است.با این وجود بسیاری از کلمات عربی که وارد زبان پارسی شده دارای اصل و ریشه فارسی است.یعنی در واقع باید آن ها را فارسی بدانیم.
ولی من نتوانسته ام تاکنون این را در مورد کلمه (مشهد)یا در واقع ریشه آن یعنی (شهد)به اثبات برسانم.از شما دوست گرامی در خواست میکنم در این باره هم تحقیق کنید و نتیجه را در سایتتان بنویسید ودر صورت امکان آن را به من ای-میل کنید تا با این کار خود یک انسان میهن دوست و پارسی دوست را شاد کنید.از شما بی نهایت سپاسگزارم.
mak_092@yahoo.com
قول میدم اگر به نتیجه ای در این باره رسیدم به اطلاعتون برسونم
[…] به تاريخ پيوستهي فوتبال آسيا- آنهم در تهران و در حضور يکسدهزار تماشاگر ورزشگاه آزادي، در برابر عربستان سعودي را […]
اولن سایت خوبی است دوم اینکه خط ما قبل از خلیفه دوم به چه شکل بوده چون در بهشت برای خیلی ها سوال؟
:)) نکته ظریفی بود دوست من