مشکل دایی نیست؛ تا کی مُسکن به جای درمان؟!

1- در خبرها دیدیم که علی دایی، سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان طی بیانیه ای از سوی فدراسیون فوتبال برکنار شده است. خبری که ظاهرن بسیاری را خرسند کرده است اگر چه از نظر من هیچ مایه ی خوشحالی نیست. به باور من، دایی اگر هم در این افتضاح و ناکامی مقصر باشد (که هست) اما بی تردید متهم ردیف اول نیست.
متهم ردیف اول این افتضاح ورزشی، بی تردید کسی است که دایی را بر مسندی نشاند که لیاقتش را نداشت. مقصر واقعی، مدیران سازمان ورزش و فدراسیون فوتبال اند. کسانی که جوانی را که همه ی تجربه اش از مربی گری، هدایت یک تیم درجه دوی وطنی (سایپا) بود را بر روی مسندی نشاندند که مشهور به پرتنش ترین شغل دنیاست!
2- به تاریخ سوم مارس سال 2008، یعنی دقیقن 13 ماه پیش، شب همان روزی که همین فدراسیون فوتبال کنونی، علی دایی را طی یک عملیات ژانگولر گونه! به مربی گری منصوب کرد، در مطلبی تحت عنوان «سایه سنگین سیاست بر مدیریت» و در همین «گاه نوشته های آریوبرزن» نوشتم که این انتخابی است بسیار غلط و غیرکارشناسانه! امروز با گذشت 13 ماه از آن روزگار، صحت آن ادعا را با تماشای فرصت سوخته ای به نام علی دایی، به عیان میتوان دید.
3- علی دایی بزرگ بود و هست. او بزرگترین گل زن ملی تاریخ فوتبال جهان است. این البته مانع حقیقتی به نام بی‌ظرفیت بودن و عدم برخورداری وی از فرهنگ ارتباط جمعی و روابط انسانی نیست.
دایی به عنوان یک فوتبالیست، چهره ی برجسته ای بود. اگر درک درستی از مدیریت استعدادها در ورزش ما وجود میداشت، این بازیکن بزرگ، 10 سال دیگر به یک مربی بزرگ نیز بدل میشد. افسوس که این فرصت پربها به دست با کفایت فدراسیون فوتبال و سازمان ورزش کشور به باد فنا رفت.
4- این روز ها در برخی محافل سخن از انتصاب «افشین قطبی» است. با آن نیز مخالفم. به نظرم بهترین گزینه برای سرمربی گری تیم ملی بحران زده ی این روزهایمان، کسی است که پیشتر همین سمت را دارا بوده است. کسی که هم دارای تجربه این عرصه باشد و هم به نوعی «فرصت» قلمداد نشود.
شاید مایلی کهن، شاید قلعه نویی، شاید … هر کسی به جز مربی هایی که تابحال تست نشده اند و امیدی برای آینده به شمار می آیند، میتواند گزینه ای باشد که بتوان بدان اندیشید.
5- با باخت به عربستان، آنهم در تهران به حیثیت ورزشی دایی لطمه بزرگی وارد شد. امیدوارم این لطمه را گذشت زمان از بین ببرد و فرصت استفاده از توانایی های وی را در دهه های آینده فراهم آورد. علی دایی نیز باید که از این شکست درس ها بیاموزد. اول از همه آنکه با لابی کردن پشت پرده با مدیران، نمیتوان همه کار کرد! مربی گری تیم ملی فوتبال یک شغل چند بعدی است که علاوه بر قابلیت های فنی فوتبالی، نیازمند توانایی های مدیریتی بسیار بالا برای برقراری ارتباط با لایه های مختلف جامعه است؛ عنصری که دایی تقریبن آنرا فاقد است!
7- میتوان با احتمال بالای نود درسد اعلام کرد که حضور در جام جهانی تقریبن محال شده است. همه ی اما و اگر هایی هم که طرح میشود به نوعی برای خالی نبودن عریضه است و پشتوانه ی منطقی ندارد!

Published in: on مارس 29, 2009 at 9:07 ب.ظ.  Comments (7)  
Tags: , , , , , ,

فوتبال، سیاسی است: آمارها سخن میگویند!

بدون آنکه بخواهم براي شکست حقارت بار تيم ملي فوتبال ايران، که روزگاري قدرت نخست فوتبال آسيا بود، آنهم در تهران، پايتخت ايران، مرثيه سرايي کنم، چند خطي آمار و تحليل هاي برآمده از آنرا به اجمال عرض ميکنم، شايد که کساني را که در مصدر امور ورزش کشور و تصميم سازي در این عرصه قرار دارند به خود آورد.
در ابتدا بياييد نگاهي به آمار بازي هاي دو تيم فوتبال ايران و عربستان سعودي بياندازيم. سايت آرين اسپورت زحمت جمع آوري آمار اين جدال را کشيده است:

* 1354 – مقدماتي المپيك مونترال – تهران :
ايران 3 عربستان 0 غ مظلومي 2 عليرضا خورشيدي
* 1355 – م جام جهاني آرژانتين – رياض :
ايران 3 عربستان 0 غ مظلومي 2 حسن روشن
* 1356 – م جام جهاني آرژانتين – شيراز :
ايران 2 عربستان 0 محسن يوسفي – حبيب شريفي

پیروزی انقلاب اسلامي در ايران

* 1363 – نيمه نهايي جام ملتهاي آسيا – سنگاپور :
ايران 1 عربستان 1 پنالتي 5-6 شاهرخ بياني
* 1367 – نيمه نهايي جام ملتهاي آسيا – دوحه :
ايران 0 عربستان 1
* 1372 – م جام جهاني امريكا – دوحه :
ايران 3 عربستان 4 مهدي فنوني زاده 2 جواد منافي
* 1375 – جام ملتهاي آسيا – دبي :
ايران 3 عربستان 0 كريم باقري – خداداد عزيزي – علي دايي
*1375 – نيمه نهايي جام ملتهاي آسيا – ابوظبي :
ايران 0 عربستان 0 پنالتي 3-4
*1376 – مقدماتي جام جهاني فرانسه – تهران :
ايران 1 عربستان 1 كريم باقري
*1376- م جام جهاني فرانسه – رياض :
ايران 0 عربستان 1
*1380- مقدماتي جام جهاني كره – ژاپن – تهران :
ايران 2 عربستان 0 علي دايي 2
*1380 – مقدماتي جام جهاني كره – ژاپن – رياض :
ايران 2 عربستان 2 دايي – سيروس دين محمدي
*1387- مقدماتي جام جهاني آفريقاي جنوبي- تهران :
ایران 1 عربستان 1 – جواد نکونام
*1388- مقدماتي جام جهاني آفريقاي جنوبي- تهران :
ايران 1 عربستان 2 – مسعود شجاعي

برخي از نتايجي را که از اين آمار استخراج میشود از پيش رو ميگذرانيم:

آمار کلي:

1- اين دو تيم در مجموع 14 بازي انجام داده اند بدين شرح:
تعداد برد ايران: 5 … تعداد برد عربستان: 6 … تعداد تساوي: 3

2- تعداد گل زده ايران: 22 … تعداد گل زده عربستان: 13

3- تعداد بازي پيش از انقلاب: 3 … تعداد بازي پس از انقلاب: 11

4- آمار پيش از انقلاب:

تعداد برد ايران: 3 … تعداد برد عربستان: 0 … تعداد تساوي: 0
تعداد گل زده ايران: 8 … تعداد گل زده عربستان: 0

5- آمار پس از انقلاب:

تعداد برد ايران: 2 … تعداد برد عربستان: 6 … تعداد تساوي: 3
تعداد گل زده ايران: 14 … تعداد گل زده عربستان: 13

6- خلاصه:
در کل سهم پيروزي براي ايران 35% و براي عربستان 43% بوده است.
پيش از انقلاب سهم پيروزي براي ايران 100% و براي عربستان 0% بوده است.
پس از انقلاب سهم پيروزي براي ايران 18% و براي عربستان 54% بوده است.
در دوران جنگ (دولت مهندس موسوي) دو بازي انجام شده که سهم ايران يک تساوي و يک شکست بوده است.
در دوران سازندگي (دولت آیت الله هاشمي) سه بازي انجام شده که سهم ايران يک پيروزي، يک تساوي و يک شکست بوده است.
در دوران اصلاحات (دولت حجت الاسلام خاتمي) چهار بازي انجام شده که سهم ايران يک پيروزي، دو تساوي و يک شکست بوده است.
در دوران عدالت محوري (دولت دکتر احمدي نژاد) دو بازي انجام شده که سهم ايران یک تساوی و يک شکست بوده است.

تکمله:
در پايان جا دارد به تمامي مسئولان ورزش کشور، شکست تاريخي فوتبال ايران -قدرت به تاريخ پيوسته‌ي فوتبال آسيا- آنهم در تهران و در حضور يکسدهزار تماشاگر ورزشگاه آزادي، را در برابر عربستان سعودي تبريک و تهنیت عرض کنم. امید که در سایه مدیریت داهیانه و شایسته‌ی آن عزیزان، در آینده‌ی نزدیک، شاهد پیروزی های مشابه برای کشورهای دوست، برادر و مسلمان سوریه، عراق، کویت، بحرین، لبنان، فلسطین در ورزشگاه آزادی و در حضور چشمان اشکبار جوانان ایرانی، برابر تیم ملی ایران باشیم. انشاء الله!

پ.ن.1. ای کسانی که تصمیم گیرنده ی امر ورزش کشورید! بیدار شید! همه ی زیر دستای سابق، رقیب که شدند هیچ، خیلی هاشون جلو زده اند و ما رو دیگه به رقیبی هم قبول ندارن! حواستون هست؟ قرار هست به خودتون بیاید یا نه؟

پ.ن.2. مشابه همین روند رو میتونید در مورد نتایج تیم های فوتبال باشگاهی ایران در سطح آسیا تماشا بفرمایید. کافی است به مقام های کسب شده توسط باشگاه استقلال تهران در سطح آسیا دقت بفرمایید. این تیم که در گذشته پر افتخارترین تیم فوتبال آسیا بود، پس از انقلاب تنها یکبار (18 سال پیش) موفق به کسب قهرمانی جام باشگاه های آسیا شده است و عملن در بین تیم های برتر و مدعی قاره کهن جایی ندارد!

پ.ن.3. در دو مورد، آمار ها را با عنایت به اظهار لطف و انتقاد سازنده ی خوانندگان فهیم «گاه نوشته های آریوبرزن» ویرایش کرده ام. برای آگاهی از جزییات بیشتر به بخش کامنت ها رجوع فرمایید.

تفاوتهای زن و مرد: ذاتی یا اکتسابی؟!

بر اساس یک مطالعه دانشگاهی که حاصل آن به صورت یک گزارش علمی در روزنامه بریتانیایی دیلی میل منتشر شده است، زنان در طول روز به طور متوسط 20 هزار کلمه بر زبان می آورند، این در حالی است که این رقم در مورد آقایان تنها 7 هزار عدد است!
بر اساس یافته های دکتر «لوئن بریزدین»، پروفسور روانشناسی در دانشگاه کلیفرنیا، زنان همچنین سریعتر سخن میگویند و انرژی ذهنی بیشتری را نیز صرف گپ و گفت های مختصر روزمره مینمایند.در کتابی که به تازگی توسط دکتر بریزدین -که خود را یک فمینیست می داند- به رشته تحریر درآمده، چنین ادعا شده است: «دلیل اصلی پرحرفتر بودن زنان در قیاس با مردان، در تفاوت ذاتی و بنیادین مابین ساختار مغزی مرد و زن نهفته است».
بریزدین می افزاید: «در مغز زنان، سلول های بسیار بیشتری به امر سخن گفتن اختصاص یافته است». وی در تعبیری جالب، نقش عمل «حرف زدن» در مغز زنان را به نحوه عملکرد هرویین در مغز یک معتاد تشبیه کرده و اظهار میدارد: «سخن گفتن برای زنان، همان کاری را میکند که هرویین در مغز معتاد به هنگام رسیدن به اوج سرخوشی ایجاد میکند».
دکتر بریزدین بر این باور است که این تفاوت بنیادین در بدن زن و مرد، دقیقن در زمان رویانی (جنینی) و در هنگام زیست در زهدان (رحم) مادر آغاز میشود؛ جایی که هورمون های جنسی مردانه موسوم به تستوسترون در تکوین کالبد رویان نرینه (مذکر) ایفای نقش میکنند.
وی می افزاید: «دقیقن از همین روست که پسران (و مردان) در بیان عواطف و احساسات خود، در قیاس با همسالان ماده ی خود بسیار ناتوان ترند». دکتر بریزدین در تعبیر جالبی اظهار میدارد: «در حالی که زنان برای رساندن مَرکب احساسات خود به سرمنزل مقصود، از یک بزرگراه هشت باند ه بهره مند ند، مردان در این مسیر باید از یک کوره راه ناهموار روستایی گذر کنند».
البته زنان در همه ی زمینه‌ها از آقایان پیش نیستند! اگر خانم ها در توانایی حرف زدن و بیان احساسات، قدرت به مراتب بیشتری از مردان دارند، آقایان اما در زمینه تخیلات و پرورش افکار ثکثی به مراتب از زنان تواناترند!
دکتر بریزندین در این ارتباط از بخشی تحت عنوان «پردازشگر ثکثی» نام میبرد که مسئولیت پرورش افکار ثکثی در مغز انسان را بر عهده دارد. این بخش در مغز مردان دو برابر مغز زنان رشد یافته است و دقیقن از همین روست که مردان همیشه و به صورت کلاسیک گوشه چشمی به مقوله ی ثکث دارند!
دکتر بریزدین که ظاهرن علاقه بسیاری به کاربرد مثالهای روشنگرانه دارد در توضیح این بخش از نظریات خود میگوید: «اگر توانایی ذهنی مردان در پرورش افکار و ایده های ثکثی را به یک فرودگاه بین المللی تشبیه کنیم، ذهن زنان در این میانه چیزی بیش از یک سطح هموار برای فرود هواپیمای خصوصی نیست»!
این پروفسور دانشگاه کلیفرنیا مدعی است در حالی که مردان هر 52 ثانیه، یکبار به ثکث می اندیشند، زنها تنها روزی یکبار ذهن خود را معطوف به این مقوله میکنند!
دکتر بریزندین ضمن تایید این نظر که مغز خنثی وجود خارجی ندارد می افزاید: «پسرها پسر و دختران دختر به دنیا می آیند. این اتفاق دقیقن از زمان تولد روی میدهد و ربطی یه جامعه و فرایند رشد ندارد؛ این مغز آنهاست که آنها را به سوی خاصی هدایت کرده، برای ایشان انگیزه هایی تعریف کرده و ارزش گذاری میکند».
وی چنین ادامه میدهد: «می دانم اینها که میگویم سیاستمدارانه نیست اما حقیقت آن است که من سالها میان ملاحظات اجتماعی و آنچه که علم به من حکم میکرد در چالش بوده ام. امروز اما باید بگویم که زنها به واقع دنیا را به گونه ای کاملن متفاوت از مردان میبینند». وی در انتها می افزاید: «اگر زنان این تفاوت ها را باور کنند، قادر خواهند بود زندگی خود را بهتر از قبل مدیریت نمایند».

آیا این باور غالب است؟

حقیقت آن است که در این زمینه اختلاف عقیده ی بسیاری وجود دارد. در حالی که برخی دانشمندان همچون دکتر بریزدین -همصدا با باورمندان دینی- ریشه ی همه ی تفاوتهای زن و مرد را در دوران رویانی و در نهاد این دو جنس رصد میکنند، دانشمندان بسیار دیگری نیز هستند که -هم آوا با فمینیست ها- نسبت به نظریه ی خانم بریزدین با دیده ی شک و تردید مینگرند. این دانشمندان ضمن رد تاثیر فراگیر هورمون تستوسترون بر مغز، اظهار میدارند که عوامل اصلی موثر بر شخصیت متفاوت مردان و زنان را باید در شرایط اجتماعی، در طی فرایند رشد جستجو کرد.
به دیگر سخن این دانشمندان معتقدند که شخصیت اجتماعی فرد، پیش از آنکه متاثر از ویژگی های زیستی وی باشد، برخاسته از اراده و تحمیل محیط است.
خانم «دبرا کمرون»، پروفسور در زبان شناسی و متخصص در زمینه گرایش زبان و جنسیت در این زمینه اظهار میدارد: «مقداری که ما سخن میگوییم، پیش از هر چیزی، تابعی است از کسانی که با آنان همراهیم و کارهای که بدانها مشغولیم». وی در ادامه می افزاید: «اگر شما محموعه مطالعات گسترده ای را در این زمینه انجام دهید، در خواهید یافت که براستی تفاوت معنا داری میان حجم گفتار مردان و زنان وجود ندارد».

پ.ن.1- تصاویر تزیینی است. منبع تصاویر در + ، + و +

پ.ن.2- این یادداشت ترجمه آزاد است و در بخش هایی، افزون بر متن اصلی توضیحاتی در آن لحاظ شده است.