فوتبال، سیاسی است: آمارها سخن میگویند!

بدون آنکه بخواهم براي شکست حقارت بار تيم ملي فوتبال ايران، که روزگاري قدرت نخست فوتبال آسيا بود، آنهم در تهران، پايتخت ايران، مرثيه سرايي کنم، چند خطي آمار و تحليل هاي برآمده از آنرا به اجمال عرض ميکنم، شايد که کساني را که در مصدر امور ورزش کشور و تصميم سازي در این عرصه قرار دارند به خود آورد.
در ابتدا بياييد نگاهي به آمار بازي هاي دو تيم فوتبال ايران و عربستان سعودي بياندازيم. سايت آرين اسپورت زحمت جمع آوري آمار اين جدال را کشيده است:

* 1354 – مقدماتي المپيك مونترال – تهران :
ايران 3 عربستان 0 غ مظلومي 2 عليرضا خورشيدي
* 1355 – م جام جهاني آرژانتين – رياض :
ايران 3 عربستان 0 غ مظلومي 2 حسن روشن
* 1356 – م جام جهاني آرژانتين – شيراز :
ايران 2 عربستان 0 محسن يوسفي – حبيب شريفي

پیروزی انقلاب اسلامي در ايران

* 1363 – نيمه نهايي جام ملتهاي آسيا – سنگاپور :
ايران 1 عربستان 1 پنالتي 5-6 شاهرخ بياني
* 1367 – نيمه نهايي جام ملتهاي آسيا – دوحه :
ايران 0 عربستان 1
* 1372 – م جام جهاني امريكا – دوحه :
ايران 3 عربستان 4 مهدي فنوني زاده 2 جواد منافي
* 1375 – جام ملتهاي آسيا – دبي :
ايران 3 عربستان 0 كريم باقري – خداداد عزيزي – علي دايي
*1375 – نيمه نهايي جام ملتهاي آسيا – ابوظبي :
ايران 0 عربستان 0 پنالتي 3-4
*1376 – مقدماتي جام جهاني فرانسه – تهران :
ايران 1 عربستان 1 كريم باقري
*1376- م جام جهاني فرانسه – رياض :
ايران 0 عربستان 1
*1380- مقدماتي جام جهاني كره – ژاپن – تهران :
ايران 2 عربستان 0 علي دايي 2
*1380 – مقدماتي جام جهاني كره – ژاپن – رياض :
ايران 2 عربستان 2 دايي – سيروس دين محمدي
*1387- مقدماتي جام جهاني آفريقاي جنوبي- تهران :
ایران 1 عربستان 1 – جواد نکونام
*1388- مقدماتي جام جهاني آفريقاي جنوبي- تهران :
ايران 1 عربستان 2 – مسعود شجاعي

برخي از نتايجي را که از اين آمار استخراج میشود از پيش رو ميگذرانيم:

آمار کلي:

1- اين دو تيم در مجموع 14 بازي انجام داده اند بدين شرح:
تعداد برد ايران: 5 … تعداد برد عربستان: 6 … تعداد تساوي: 3

2- تعداد گل زده ايران: 22 … تعداد گل زده عربستان: 13

3- تعداد بازي پيش از انقلاب: 3 … تعداد بازي پس از انقلاب: 11

4- آمار پيش از انقلاب:

تعداد برد ايران: 3 … تعداد برد عربستان: 0 … تعداد تساوي: 0
تعداد گل زده ايران: 8 … تعداد گل زده عربستان: 0

5- آمار پس از انقلاب:

تعداد برد ايران: 2 … تعداد برد عربستان: 6 … تعداد تساوي: 3
تعداد گل زده ايران: 14 … تعداد گل زده عربستان: 13

6- خلاصه:
در کل سهم پيروزي براي ايران 35% و براي عربستان 43% بوده است.
پيش از انقلاب سهم پيروزي براي ايران 100% و براي عربستان 0% بوده است.
پس از انقلاب سهم پيروزي براي ايران 18% و براي عربستان 54% بوده است.
در دوران جنگ (دولت مهندس موسوي) دو بازي انجام شده که سهم ايران يک تساوي و يک شکست بوده است.
در دوران سازندگي (دولت آیت الله هاشمي) سه بازي انجام شده که سهم ايران يک پيروزي، يک تساوي و يک شکست بوده است.
در دوران اصلاحات (دولت حجت الاسلام خاتمي) چهار بازي انجام شده که سهم ايران يک پيروزي، دو تساوي و يک شکست بوده است.
در دوران عدالت محوري (دولت دکتر احمدي نژاد) دو بازي انجام شده که سهم ايران یک تساوی و يک شکست بوده است.

تکمله:
در پايان جا دارد به تمامي مسئولان ورزش کشور، شکست تاريخي فوتبال ايران -قدرت به تاريخ پيوسته‌ي فوتبال آسيا- آنهم در تهران و در حضور يکسدهزار تماشاگر ورزشگاه آزادي، را در برابر عربستان سعودي تبريک و تهنیت عرض کنم. امید که در سایه مدیریت داهیانه و شایسته‌ی آن عزیزان، در آینده‌ی نزدیک، شاهد پیروزی های مشابه برای کشورهای دوست، برادر و مسلمان سوریه، عراق، کویت، بحرین، لبنان، فلسطین در ورزشگاه آزادی و در حضور چشمان اشکبار جوانان ایرانی، برابر تیم ملی ایران باشیم. انشاء الله!

پ.ن.1. ای کسانی که تصمیم گیرنده ی امر ورزش کشورید! بیدار شید! همه ی زیر دستای سابق، رقیب که شدند هیچ، خیلی هاشون جلو زده اند و ما رو دیگه به رقیبی هم قبول ندارن! حواستون هست؟ قرار هست به خودتون بیاید یا نه؟

پ.ن.2. مشابه همین روند رو میتونید در مورد نتایج تیم های فوتبال باشگاهی ایران در سطح آسیا تماشا بفرمایید. کافی است به مقام های کسب شده توسط باشگاه استقلال تهران در سطح آسیا دقت بفرمایید. این تیم که در گذشته پر افتخارترین تیم فوتبال آسیا بود، پس از انقلاب تنها یکبار (18 سال پیش) موفق به کسب قهرمانی جام باشگاه های آسیا شده است و عملن در بین تیم های برتر و مدعی قاره کهن جایی ندارد!

پ.ن.3. در دو مورد، آمار ها را با عنایت به اظهار لطف و انتقاد سازنده ی خوانندگان فهیم «گاه نوشته های آریوبرزن» ویرایش کرده ام. برای آگاهی از جزییات بیشتر به بخش کامنت ها رجوع فرمایید.

جایگاه ماوراءالطبیعه در سیاست ایرانی

آقای غلامحسین کرباسچی، در کنگره سراسری شاخه دانشجویان و جوانان حزب اعتماد ملی (حزب منتسب به حجت الاسلام کروبی) و در آغاز سخنان خود، تفالی به دیوان حافظ زده و ناگاه با شعری از خواجه مواجه شد که مطلعی چنین دارد: «دلی که غیب نمای است و جام جم دارد … ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد … ».(ادامه شعر را اینجا بخوانید)
این اعلام موضع به شدت مرتبط حضرت حافظ در قبال تفال! جناب کرباسچی، مرا بی اختیار به اندیشه واداشت. بد ندیدم شما را نیز در این اندیشه شریک کنم. این اندیشه برخاسته از چند رویداد دور و نزدیک است که شاید یادآوری آنها خالی از لطف نباشد.

فلش بک یکم– سال 1386- آیت الله احمد جنتی در تاریخ هشتم تیر این سال و به مناسبت دومین سالگرد پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، از تریبون نماز جمعه چنین میگوید: «کسی از دوستان می گفت، خواستم بروم رای بدهم و سوار یک تاکسی شدم، راننده سئوال کرد به کی رای می دهی؟ گفتم شما به کی رای می دهی؟ او گفت دیشب مادرم که سالهاست فوت کرده به خوابم آمد و گفت برو به احمدی نژاد رای بده، این مسائل، اینها یکی و دوتا نیست» (1)
واکنش برخی روزنامه های اصلاح طلب هم نسبت به این اظهارات آقای جنتی جالب است:
1- پاسخ کروبي به جنتي: «حکومت را با خواب و معجزه نمی توان اداره کرد»- هم ميهن (به مدیریت کرباسچی)- 10 تیر 86
2- مهدي کروبي: «آقاي جنتي! حکومت را نمي توان با خواب اداره کرد»- اعتماد ملی (ارگان رسمی حزب متبوع آقای کروبی)- 10 تیر
3- «جنتي نمازگزاران را آزرده کرد»- کارگزاران (حزب متبوع آقای کرباسچی) 11 تیر 1386
همینطور روزنامه های شرق و اعتماد و … در همان روزها.

فلش بک دوم– سال 1384- محمود احمدی نژاد که برای نخستین بار به عنوان رییس جمهور ایران به نیویورک، مقر سازمان ملل متحد رفته و در آنجا سخنرانی کرده بود، پس از بازگشت به کشور و طی سفر به شهر قم، در دیدار با آیت الله جوادی آملی چنین میگوید: «روز آخری که سخنرانی کردم، تقريباً همه سران بودند، يکی از همان جمع به من گفت: «وقتی تو شروع کردی «بسم‌الله» و «اللهم» را گفتی، من ديدم يک نوری آمد، تو را احاطه کرد و تو تا آخر در يک حصن و حصاری رفتی. اين را من خودم هم احساس کردم که فضا يک دفعه عوض شد و همه حدود بيست‌ وهفت هشت دقيقه تمام، اين سران مژه نزدند، اينکه می ‌گم مژه نزدند، غلو نمی ‌کنم، اغراق نيست، چون نگاه می‌ کردم، همه سران مبهوت مانده بودند، انگار يک دستی همه آنها را گرفته بود، آنجا نشانده بود، چشم ‌ها و گوش‌ هايشان را باز کرده بود که ببينيد از جمهوری اسلامی پيام چيست». صحت این سخنان اگر چه بعد ها توسط آقای احمدی نژاد و برخی از مشاوران وی از اساس تکذیب میشود، اما سی دی ویدئوی آن در حجم وسیعی در کشور انتشار می یابد و همچنین طی اقدامی بی سابقه، فایل آن نیز از سوی سایت خبری رسمی و داخلی بازتاب انتشار می یابد.

فلش بک سوم– سال 1376- در اردبیهشت این سال، و در آستانه ی برگزاری هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، آقای کروبی که در مسجد اعظم قم مشغول سخنرانی است، در پاسخ به پرسش یکی از حضار که از چرایی استعفای حجت الاسلام خاتمی از وزارت کابینه ی آیت الله هاشمی رفسنجانی می پرسد میگوید: «آقای خاتمی همان طور که قبلن عرض کردم، حدود 11 سال وزير بود … يک سلسله مشکلات و دشواری ها و خستگی هايی داشت که با اصرار استعفا کرد. من در جريان بودم که آقاي هاشمی هم نمی پذيرفت … اما به هر جهت ايشان گفت که من مي خواهم مدتي بروم. خوابی هم ديده بود و می گفت که می خواهد دنبال کارهای علمی و حوزوی برود. چه بسا مشکلات ديگری هم داشتند. اين طبيعی و معمول است.» (2)

فلش بک چهارم– سال 1355- محمد رضا پهلوی، آخرین شاه ایران، در مصاحبه با خانم اوریانا فالاچی، خبرنگار مشهور ایتالیایی در توصیف نقش نیروهای ماوراء الطبیعه در زندگی خویش اظهار میدارد: «من کاملا تنها نیستم ، چون من به وسیله ی نیروی دیگری همراهی می شوم که دیگران آن را حس نمی کنند… من همچنین پیام هایی نیز دریافت می کنم. پیام های مذهبی و من خیلی خیلی مذهبی هستم… اولین بار من امام مان علی را دیدم… یک پیش آمدی برای من اتفاق افتاد. از روی سنگی زمین خوردم و او نجاتم داد. او خودش را بین من و سنگ قرار داد. من می دانم، برای این که من او را دیدم. شخصی که با من بود او را ندید و هیچکس دیگر هم او را ندید به جز من. شما به خدا ایمان ندارید [خطاب به فالاچی]، شما به من هم ایمان ندارید. خیلی از مردم به آن عقیده ندارند. حتا پدرم هم آن را قبول نداشت. او هیچوقت آن را قبول نکرد. او همیشه در این مورد می خندید. به هر حال خیلی از مردم -اگرچه محترمانه– از من سوال می کردند که آیا مطمئن هستم که آن ها وهم و خیال نبوده است؟ جواب من خیر است. خیر! برای این که من به خدا ایمان دارم. به این حقیقت که من به وسیله ی خدا انتخاب شده که یک ماموریتی را به پایان برسانم.» (3)

و اینک… مهم ترین پرسشی که در این مقال، مجال طرح دارد شاید این است که رابطه ی میان متافیزیک و سیاست چیست؟ آیا اساسن فاکتورهای ماوراءالطبیعی، در مناسبات سیاسی ایفای نقش میکنند و در صورت پذیرش مثبت بودن پاسخ این پرسش، معیار و سنج ِتشخیص و تمیز صدق از کذب در این وادی چیست؟
پرسش مهم دیگری که باید برای آن پاسخی یافت این است که تا چه حد میتوان به اصالت و حقانیت چنین رویاها و شهودهایی (با فرض صحت ادعای وقوع) اعتنا کرد؟ با نگاهی فرویدی به این پدیده، آیا این خواب ها و شهودها، اساسن بازتابی از خواست ها و آرزوهای ما نیستند که در ناخودآگاه ما پنهان اند و در شرایط خاصی به شکل شهود و رویا خود را مینمایانند؟ پرسش در این باره بسیار است و مَرکب وبلاگ کم جان. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

1- خبرگزاری مهر، 8 تیر 1386
2- ویژه نامه سلام، سخنرانی حجت الاسلام کروبی در مجلس اعظم قم، 7 اردیبهشت 1376
3- فالاچی، اوریانا، گفتگو با تاریخ، 1976

عقلانیت سیاسی و تخریب مدیران سیاسی پیشین

1- سناتور برک اوباما کاندیدای تغییر طلب و دموکرات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا ، روز جمعه نسبت به نحوه ی بازتاب و تفسیر اظهارات مشاور مذهبی اش ، جرمیا رایت ، درمورد سیاست های کلان دولت ایالات متحده شدیدن انتقاد کرد ( + ) . سناتور اوباما نحوه ی انعکاس نظرات این مشاور مذهبی را که طی آن دولت ایالات متحده متهم به گسترش تروریزم تحت پوشش اِعمال واکنش های متناسب ، پس از تهاجم 11- 9 شده بود را غیر قابل پذیرش و نا بخشودنی دانست . سناتور اوباما بی تردید آگاه است که اتخاذ موضعی اینچنین تند در برابر انعکاس آن فراز خاص ازگفته های رایت ، معنایی جز حمایت ضمنی از سیاستهای اعمال شده از سوی نئوکانها به نمایندگی جرج بوش طی هفت سال گذشته ندارد . جرمیا رایت ، مشاور مذهبی اوباما و کشیش کلیسای مسیحی ترینیتی که آن سخنان چالش بر انگیز منسوب به اوست ، همان کسی است که اوباما را به مسیحیت وارد کرد ، ازدواج او را رسمیت بخشید ، دختران او را غسل تعمید داد و در نهایت الهام بخش عنوان کتابش » شهامت ِ آرزو کردن » شد .

2- سناتور اوباما – همچون رقیبش سناتور کلینتون – نیک میداند که عالم واقعیات سیاسی با ایده آل هایی که در نوشته های برخی فلاسفه سیاسی ایده آلیست میخوانیم و میبینیم بسیار متفاوت است ، پس با پرهیز از کشیدن خطی قرمز بر عملکرد دولتی که پر انتقاد ترین رفتار ها را در میان دولتهای سالهای اخیر ایالات متحده داشته است و اعمال سیاستی محافظه کارانه در قبال آن ، پیشاپیش ، راه را بر سرازیر شدن آماج انتفاد های آتی بر خود و دولت احتمالی اش مسدود میکند . او به خوبی میداند که هر » چرا » یی که امروز در برابر پرزیدنت بوش و مردانش قرار دهد ، فردا باید خود در برابر آن پاسخ گو باشد .

پرچم ایالات مت�ده آمریکا

3- پروفسور کنث والتز ، از اندیشمندان بنام نو واقعگرا ، با قرار دادن مرکز و بنیاد تثوری اش بر« ساختار نظام سیاسی » ، عملن موجودات انسانی را از مرکز تصمیم سازی به حاشیه رانده و نقش پایین دستی برای آنان تعریف میکند . پروفسور والتز، که از برجسته ترین نظریه پردازان روابط بین الملل است ، بر این اعتقاد است که رهبران و مدیران دولتها و رژیم های سیاسی ، اعضای پیکره ی سامانه ی بزرگی به نام دولت اند و در غالب موارد ، منطق تصمیم گیری به گونه ای است که رهبران مجبور به تبعیت از ساختار و راه حل های ارائه شده توسط آنند .
بر این مبناست که اتخاذ رویکردی محافظه کارانه از سوی کاندیدا های دموکراتی چون اوباما و کلینتون ، در برابر عملکرد پرزیدنت جرج بوش و همفکران نئوکانش ، در قبال موضوعاتی چون تهدیدات امنیتی تروریسم ، حمایت استراتژیک از اسراییل ، تاکید بر ادامه ی حضور نظامی آمریکا درعراق و در نهایت اتخاذ مواضعی چالشی در برابر جمهوری اسلامی ، تاویل و تفسیر میشود ..

4- یکی از بنیادی ترین مشکلاتی که کشور های جنوب از آن رنج میبرند ، فقدان وجود رایطه ای نظام مند و پویا ، میان مراکز تولید دانش با مراکز مصرف آن در این کشورهاست . این مشکل را میتوان درعرصه هایی چون صنعت و فرهنگ به وضوح به تماشا نشسته ، لمس کرد . اما بی تردید یکی از شاخص ترین نمود های این معضل تاریخی ، عدم وجود ارتباط ارگانیک میان کانون های علمی – فکری در حوزه سیاست با تصمیم سازان این عرصه خطیر وبه تبع آن ، فقر ِ اندیشه ی سیاسی در پس پشت فرایند تصمیم گیری ها در عرصه های گوناگون کنش سیاسی است .این البته توقع نا بجا و غیر منطقی است که سیاستمداران ، خود ، عالم و اندیشمند دانش سیاست به معنای آکادمیک آن باشند ، اما عرف معمول – به ویژه در کشور های مدرن – این است که مشاورانی و یارانی در کنار سیاستمداران باشند که برای آنها از واقعیات عالم سیاست گفته ، برخی از آزموده ها و تجربه های تاریخی بشری را بازگو کنند تا احیانن سیاستمداران کم تجربه ، آزموده را دوباره نیازمایند و دست به اختراغ دوباره چرخ و کشف مجدد آتش نزنند .