پیش گفتار. بسیاری از مردم کشورمان -نا آگاهانه- بر این باورند که ریشه ی منازعات و درگیری های اسراییلیان و فلسطینان به حوادث پس از پایان جنگ جهانی و تجزیه ی امپراتوری عثمانی توسط امپراتوری بریتانیا و تشکیل دولت اسراییل به سال 1948 بازمیگردد. این باور که بویژه طی سالهای اخیر، تقویت نیز شده است، چالش ها و رویارویی های این دو قوم را در طول تاریخ طولانی شان از یاد میبرد. همین نگاه ساده انگار به این پدیده ی بغرنج تاریخی، که سعی در نادیده انگاشتن پیشینه ی کهن و ریشه ی عمیق این کینه ی تاریخی دارد، عامدانه بسیاری از نمود های تاریخی (1) جدال این دو قوم را، که ذکر آنها در کتب مقدس اقوام سامی، از جمله قرآن رفته است را نیز به شکل گنگ و مبهمی روایت کرده، از ورود به جزییات آن می پرهیزد. از جمله ی این زوایای مغفول مانده، میتوان به نبرد تاریخی شائول (در قرآن طالوت) با جلیات (در قرآن جالوت) و درخشش چهره ای به نام داوید (در قرآن داوود) اشاره داشت. یادداشت پیش رو، واکاوی این داستان با عنایت به عهد عتیق و سایر متون کهن است.
روایت نبرد. طالوت یا به بیان بهتر و آنگونه که در عهد عتیق آمده است «شائول» به فرمان اشموئیل نبی با فلسطینیان وارد جنگ میشود. این جنگ در دره ای موسوم به (2) Valley of Elah روی میدهد.
روزی دو بار و برای مدت چهل روز، «جالوت» یا آنگونه که در متون عبری آمده است «جَلیات»، پهلوان مشهور فلسطینیان، چنانکه رسم و منش جنگ های آن روزگار بوده است، به مقابل سپاه اسراییلیان می آید و از پهلوان آنان برای انجام جنگ تن به تن دعوت میکند.
طبیعی است که کسی از سپاهیان شائول (اسراییلیان) جرات نمیکند با جالوت که بسیار تنومند و کوه پیکر(3) بوده است رو در رو شود.
در این میانه، داوید (به عربی داوود) که نوجوانی(4) اسراییلی و از اهالی بیت اللحم است، اعلام میکند که حاضر است با جالوت نبرد کند. جالب آنکه داوود بواسطه ی سن اندکش، حتا جزو سپاهیان اسراییلیان نیز نبوده است و تنها به عنوان آورنده ی خوراک برای برادرانش در آنجا بوده است. وی همچنین وظیفه ی حمل جنگ افزار و نوازندگی چنگ برای شائول را برعهده داشته است.
شائول اعلام میکند کسی که پهلوان فلسطینی (جالوت) را شکست دهد را پاداش بزرگی (5) خواهد داد. داوود مجددن اعلام آمادگی کرده، اظهار میدارد که هیچ هراسی از جالوت ندارد. شائول به اکراه و ناامیدانه با رویارویی داوود نوجوان با جالوت تنومند موافقت میکند.
وی همچنین زرهش را به داوود میدهد تا آنرا بر تن کند. داوود نمی پذیرد و تنها جنگ افزار مورد علاقه اش را فلاخن (قلاب سنگ) معرفی میکند. وی در ادامه پنج قلوه سنگ از رودخانه ای که در آنجا روان بوده است برمیدارد و راهی جدال با جالوت میشود.
میدان جنگ. داوود و جالوت رو در روی یکدیگر می ایستند. جالوت، مردی کوه پیکر با زرهی بر تن و سرتاپا مسلح. داوود اما، پسری نوجوان، با فلاخنی و چند قلوه سنگ.
فریاد مرد فلسطینی بلند میشود که داوود را نفرین میکنند. داوود اما بی مهابا چنین پاسخ میدهد: «امروز، خداوند تو را تسلیم من خواهد کرد و من تو را بر زمین خواهم زد».
داوود چنین ادامه میدهد: «پس سر از تنت جدا خواهم کرد. من جسد سپاهیان فلسطینی را طعمه ی پرندگان آسمان و وحوش زمین خواهم کرد. من این کار را خواهم کرد تا همه ی دنیا بدانند که خدا حامی اسراییلیان است».
وی در ادامه و در فراز مهمی از رجز های خود میگوید: «من این کار را خواهم کرد تا همه ی دنیا بدانند، آن هنگام که جنگ برای خدا باشد، خدا شما را با سپر و شمشیر محافظت نمیکند و تو [ی مسلح] را تسلیم من [با دستان خالی] خواهد کرد».
چیرگی بر جالوت. پس آنگاه داوود نوجوان، سنگی در فلاخن نهاده، تاب داده و به سوی سر جالوت پرتاب میکند. سنگ به سر جالوت میخورد. پهلوان کوه پیکر فلسطینی بر زمین می افتد. داوود بالای سرش میرود. شمشیر وی را برمیدارد و سر وی را از تن جدا میکند. فلسطینیان بهت زده از بر زمین افتادن پهلوان نام آور خود پا به فرار میگذارند و اسراییلیان نیز که با دیدن پیروزی داوود جرات یافته اند در پی آنها می افتند. داوود در ادامه، جنگ افزارهای جالوت را به عنوان غنیمت جنگی به خیمه ی خود برده، سر بریده ی وی را به اورشلیم میبرد…
معرفی تابلوی نقاشی.
داوود با سر بریده ی جالوت (7)
کاری از کاراواجو (1573-1610)
سال آفرینش اثر: (1606/07)
نوع کار: رنگ و روغن بر روی کرباس
اندازه ی کار: (91 × 116 cm)
جایگاه نگهداری کنونی: موزه تاریخ هنر، وین، اتریش
منابع:
دهخدا، علی اکبر، لغتنامه
معین، محمد، فرهنگ فارسی
ویکی پدیا، دانشنامه رایگان
کتاب مقدس، عهد عتیق
منبع تابلوی نقاشی اینجاست
(1)داستان دزدی «تابوت عهد» توسط فلسطینیان از دیگر درگیری های این دو قوم است که روایت آن در کتاب مقدس و قرآن نیز رفته است.
(2) دره ی بلوط یا بنه
(3) بلندای قامت وی را تا 290 سانتیمتر آورده اند که بی گمان خالی از اغراق نیست.
(4) در متون کهن، سن وی را حدود 15 سال دانسته اند.
(5) انگشتری مقدس و ازدواج با دخترش
(6) این داستان از موضوعات مورد علاقه ی نقاشان سده های میانه (قرون وسطی) بوده است و روایت های گونه گونی از آن کشیده شده است.