نبرد خدایان: «وُلـکان» در برابر «ایندرا»

1- پدیده های طبیعی همچون زمین لرزه، سیل، آتشفشان، آذرخش، گردباد، توفان و … از زمان های باستان تاکنون هماره مورد توجه بشر بوده اند و به واسطه ی عظمت و قدرت نابودگری و ماهیت سهمناک خود، در بشر ِناتوان و ضعیف، ایجاد رعب آمیخته به احترام کرده اند.
این کرنش ِناگزیر انسانی، در برابر پدیده های طبیعی، تا به حدی ریشه دار و اصیل بوده که حتا در باورها و معتقدات برخی ملل باستانی برای این پدیده ها خدایانی تعریف شده و این باور قوت گرفته که وقوع این پدیده ها در حقیقت نمادی و نمودی از عصبانیت و خشم آن خدایان از دست انسانهاست!
خدایانی همچون «ولکان»*، خدای آهنگری و آتشفشان ها در استوره شناسی رم باستان و نودینان یونانی و یا «ایندرا» خدای آذرخش با نمادی از «واجرا» در دست در استوره شناسی آیین هندو.

2- بشر امروز اما به این پدیده ها به عنوان جلوه هایی از قدرت نمایی طبیعت مینگرد و آنانرا نه نمودی از خشم خدایان بلکه ناشی از واقعیات زمین شناختی میشناسد و بسیار اتفاق می افتد که انسانها برای بهره بردن از زیبایی های این جلوه های ناب و بشکوه طبیعی، به سفرهای دور و دراز میروند تا شورش یک آتشفشان را از راه دور به نظاره بنشینند.
تماشای هر یک از این پدیده ها هر چه که تماشایی و دیدنی باشد، دیدن همزمان دو مورد از این پدیده های زمین شناختی بی گمان لذتی و شعفی مضاعف دارد.
3- عکس های که در این پیوند ملاحظه میفرمایید (به استثنای تصویری که متن پیش رو بدان زینت یافته)، توسط آقای برتوود هیگمن، یک عکاس آماتور تهیه شده و به بنیاد نشنال جیگرفیک اهدا شده اند. در این تصاویر زیبا، دو پدیده ی هولناک طبیعی را به طور همزمان مشاهده میفرمایید.
از یک طرف، کوه آتشفشانی «ریدَوت» در آلاسکا، واقع در کشور ایالات متحده آمریکا در حال شلیک گدازه های سوزان خود با دمایی در حدود 1300 درجه سلسیوس به ارتفاعی در حدود 400 متر به سوی آسمان است و از دیگر سوی، ابرهای توفنده و باردار، در حال پرتاب شراره های سوزنده و فروزان خود از آسمان به زمین اند؛ آذرخش های مرگباری که با دمایی افزون بر 30 هزار درجه سلسیوس و با سرعت 60 هزار متر بر ثانیه (220 هزار کلیومتر بر ساعت) به سوی زمین روانه میشوند و قادرند هر جنبنده ای را در دم نابود کنند. آیا نبرد خدایان براستی زیبا نیست؟

* واژه ی Volcano در زبان انگلیسی، به عنوان هم ارز واژه ی آتشفشان نیز، برگرفته از نام همین خدای استوره ای رم باستان است.

پ.ن. سایت رسمی آقای oliver Spalt عکاس آلمانی تصویر پیوست شده را در اینجا میتوانید ببینید.

گرمایش جهانی، کتاب آسمانی، حماقت انسانی

سعدی شیراز، گوینده‌ی بلندآوازه‌ی پارسی گوی، هشتسد سال پیش فرمود:«زبان بریده به کنجی نشسته صمٌ بکم … به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم».
حالا حکایت این نماینده‌ی به ظاهر مدرن و خوش ظاهر، ولی در واقع بیخرد آمریکایی یعنی جناب «جان شمکِس» است.
این نماینده‌ی لیتوانی تبار و جمهوری خواه کنگره‌ی ایالات متحده‌، در واکنش به ابراز نگرانی های پیرامون پدیده ی گرمایش جهانی و تهدیدات آن برای زیست بوم گیاهان، جانوارن و بالتبع زندگی انسانها فرموده اند: «تنها خداست که تصمیم میگیرد که چه زمانی به حیات در زمین پایان دهد پس دلیلی برای نگرانی از این بابت نیست»!
ایشان در ادامه ی فرمایش های سرشار از حکمتشان اظهار داشته اند: «گرمایش جهانی [آنگونه که برخی میگویند] تهدیدی برای زندگانی بشر نیست چرا که خداوند پیشتر در کتاب مقدس نوید داده که زمین بوسیله ی تـُندآب (سیل) نابود نخواهد شد»!

پ.ن.1- تماشای ویدئو ها را به کسانی که از اینترنت پرشتاب بهره مندند، سایت یوتیوب برایشان فیل.تر نیست و در ضمن به زبان انگلیسی نیز آشنایی دارند پیشنهاد میکنم! برای انبساط خاطر مفید است تماشای افاضات ایشان!
پ.ن.2- گرمایش جهانی یا به تعبیری Global Warming در حال حاضر بزرگترین تهدید پیش روی زیست بوم ما یعنی همین کره ی زیبا و آبی رنگ است. این تهدید تا به حدی جدی است که بسیاری از چهره های مطرح و شناخته شده ی جهان سیاست، فرهنگ و هنر نیز در این عرصه ورود کرده و به تبلیغ و تلاش برای مقابله با این روند شوم دست یازیده اند که شاید مهم ترین و مشهورترین ایشان، آقای ال گور، معاون پرزیدنت بیل کلینتون و نامزد پیشین ریاست جمهوری ایالات متحده از حزب دموکرات باشد که وادی سیاست را ترک کرد و تمام همت و تلاش خود را به فعالیت در این زمینه معطوف داشت.
از جمله ثمرات تلاشهای جناب آقای گور میتوان به یک فیلم روشنگرانه و اثرگذار در مورد پدیده ی گرمایش جهانی تحت عنوان «یک حقیقت ناخوشایند*» اشاره داشت.
* An Inconvenient Truth

آیا تنها انگلیس از دوستی ایران و آمریکا می هراسد؟

دوستی فرزانه در وبلاگ زیبا و خواندنی Namportkowa یادداشت جالبی نوشته اند تحت عنوان «هراس انگلیس از آب شدن یخ های بین ایران و آمریکا». ایشان در این یادداشت به درستی دست بر یادداشتی جهت دار و زیرکانه از پایگاه اینترنتی بنگاه خبرپراکنی بریتانیا موسوم به BBC گذاشته اند که سعی در ایجاد تنش و ناآرام جلوه دادن شرایط نوین پیش روی روابط ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران پس از به قدرت رسیدن سناتور اوبامای کنونی و پرزیدنت اوبامای آینده دارد.
بی بی سی با انتخاب عنوان عجیب «اوباما امید ایران برای تغییر را له کرد» تعمدن در این یادداشت می کوشد فضا را به سویی سوق دهد که گویی آقای اوباما، پس از دست یابی به قدرت، مواضعی را اتخاذ کرده که تا پیش از انتخاب به سمت ریاست جمهوری ایالات متحده، از اعلام آنها پرهیز کرده بود، در صورتی که نویسنده ی وبلاگِ پیش گفته، به درستی اظهار میدارند که هرگز چنین نیست.

اما انگیزه نگارش این یادداشت که تا اینجای مسیر با نویسنده آن وبلاگ کاملن هم راستاست در چیست؟
حقیقت آن است که آن نوشتار اگرچه بهره هایی عمده از حقیقت را با خود به همراه دارد، اما بی تردید نمایانگر همه ی حقیقت نیست. در این واقعیت ذره ای تردید نیست که بریتانیا از گرم شدن روابط یخ بسته ی جمهوری اسلامی ایران و آمریکا هرگز خرسند نخواهد بود، چرا که نفس ِبازگشت یک «بازیگر» قوی، که مدتی طولانی در تعاملات عیان استراتژیک و تجاری با ایران حضور نداشته است، خواه نا خواه بازیگران ضعیفتر را به هراس انداخته، فرصت کسب موفقیت برای ایشان، در هر اتمسفری رو به کاستی خواهد گذارد.
این واقعیت، به ویژه در مورد پاسخگویی به نیازهای تکنولوژیک ایران در زمینه صنایع نفت و گاز بیشتر جلوه خواهد نمود. چرا که در برخی زمینه های فوق تخصصی این عرصه ، بریتانیا به همراه ایالات متحده، تنها کشورهای دارنده ی تکنولوژی مورد نیاز کشورهای دارنده ی ذخایر نفتی به شمار می روند.
نکته اما اینجاست: آیا این تنها بریتانیاست که در چنین وضعیت آسیب پذیری قرار دارد؟ به بیان ساده تر آیا تنها بریتانیاست که از وارد شدن ایالات متحده به زمین بازی ایران، بایدخود را آماده ی نیمکت نشینی کند؟ بی تردید پاسخ این پرسش منفی است.

نگاهی اجمالی به حجم مبادلات تجاری سالانه ایران پس از انقلاب اسلامی کافی است تا دریابیم که این خوان گسترده ی بدون حضور قدرت نخست، آمریکا، در وهله اول برای چه کسانی گسترانیده شده است!
بدون ذره ای تردید میتوان مدعی شد که بیش و پیش از انگلیس، کشورهایی چون روسیه و چین (متحدان راهبردی جمهوری اسلامی) و در مرحله بعد آلمان، فرانسه، ایتالیا (متحدان تجاری اصلی جمهوری اسلامی) از ذوب شدن یخ های روابط جمهوری اسلامی و آمریکا نگران و هراسان اند.
متاسفانه با وجود تلاش کوتاهی که کردم، تاکنون نتوانسته ام در فضای مجازی فارسی، لیستی از بیلان تجاری ایران (اعم از صادرات و واردات) با کشورهای مختلف جهان، طی سالهای پس از انقلاب را به دست آورم و آنچه در دست دارم آمارهایی است جسته و گریخته و مربوط به سالهای گونه گون، که البته هیچ یک با شالوده و جان مایه این نوشتار ناسازگار نیستند.

برای مثال به این خبر به نقل از روزنامه همشهری توجه فرمایید : «بزرگترين اروپايي صادركننده به ايران در نيمه نخست سال جاري ميلادي كشور آلمان بوده به طوري كه ايران در اين مدت پذيراي يك ميليارد و 642 ميليون يورو كالاي آلماني بوده است. ايتاليا با 797 ميليون يورو، فرانسه با 704 ميليون يورو و هلند با 287 ميليون يورو به ترتيب ديگر صادركنندگان بزرگ كالا به ايران بوده‌اند.
انگلستان، بلژيك، اسپانيا، اتريش و سوئد نيز ديگر صادركنندگان مهم به ايران در نيمه نخست سال جاري ميلادي محسوب مي‌شوند.»
به عنوان شاهدی دیگر بر این مدعا می توان به یادداشتی از روزنامه کارگزاران اشاره داشت که به نقل از رییس کل گمرک ایران مدعی میشود: «بیشترین میزان كالای وارداتی به كشور از كشور امارات متحده عربی بوده است‌. بیش از 25 درصد از وزن و بیش از 23 درصد از ارزش صادرات كشور به امارات متحده عربی اختصاص داشته است. كشور آلمان نیز با بیش از 11 درصد، چین با هشت درصد، سوئیس بیش از پنج درصد و جمهوری كره بیش از پنج درصد از كل ارزش عمده‌ترین صادركنندگان به كشورمان بوده‌اند.»

در تایید همین داستان میتوان به منابع دیگری نیز رجوع کرد که برخی از ایشان از این قرارند:

1- مبادلات ایران و اروپا از نگاه آمار – سایت آفتاب
2 –حجم مبادلات تجاری ایران و اتحادیه اروپا – گمرک جمهوری اسلامی ایران

پی نوشت- ورود ایالات متحده آمریکا، به عنوان تنها ابرقدرت چهاربعدی جهان امروز و تعامل با آن، بی تردید برای هر کشوری از جمله ایران دارای منافع بسیاری است که کمینه ی آنها، داشتن اختیار عمل و دستانی بازتر و در یک کلام افزایش قدرت چانه زنی کشورمان در گزینش پیشنهاد هایی است که از سوی جامعه جهانی به کشورمان در تمامی زمینه ها اعم از سیاسی، نظامی و اقتصادی عرضه می شود.
خاصه اینکه بسیاری از کشورهای جهان، بویژه روسیه و چین، طی سالهای تیرگی روابط ایران -آمریکا، هماره از آب گل آلود انزوای ایران به بهترین شکل ماهی گرفته اند و پایین ترین کیفیت ها را با بالاترین بها، تنها و تنها با اتکا بر اصل عدم وجود رقیب به ما تحمیل کرده اند.
برای هر ایرانی میهن پرستی این روزنه امید بسیار ارزشمند است که با دورشدن نئوکان ها از کاخ سفید و ورود سناتور اوباما، با دکترین تغییر و با شاخه زیتونی در دست، بستری فراهم آید تا شاید از رهگذار آن، از دور باطل و گفتگوی بی حاصل با نوچه های اروپایی کاخ سفید رهایی یابیم؛ همچنین از دراز کردن دست دوستی به سوی «نارفیقان» مسکو و پکن که به کرات اثبات کرده اند که شایسته ی هر نامی هستند الا «رفیق»!