سه روان گوی در همسایگی ماه

متن: در این نمای تماشایی که کاری است از آقای مایک سل وی، اخترشناس آماتور و عکاس، کره ی ماه و سه روان گوی(1) (گویال، هَرپاسب، سیاره، Planet) در کنار یکدیگر دیده می شوند که پدیده ای براستی دیدنی است و به همت این جوان خوش ذوق استرالیایی ثبت شده است.

در نمای فوق، پس از ماه (قمر، Moon) به ترتیب میتوانید روان گوی های تیـر (عطارد، Mercury)، اورمَـزد یا برجیس (مشتری، Jupiter) و در پایان بهرام (مریخ، Mars) را تماشا بفرمایید.
همانگونه که پیشتر رفت، پدید آورنده ی این عکس تماشایی، آقای مایک Mike Salway هستند که میتوانید برای دیدار از سایت شخصی ایشان به این نشانی و صفحه ایشان در facebook به این نشانی سر بزنید.

حاشیه:
(1)- روان گوی، واژه ی پیشنهادی نگارنده به عنوان جایگزین برای واژه ی سیاره است. روان گوی، از همنشینی دو واژه ی روان (mobile) و گوی (sphere) پدید آمده است. این واژه، علاوه بر پوشا بودن همه ی معانی واژه ی Planet به عنوان یک دانشواژه ی اخترشناسی، از امتیازات آشنا بودن با زبان روزمره ی مردم و کوتاهی و روانی هنگام بیان نیز بهره مند است.
سیاره اما، واژه ای تازی است که در زبان فارسی به عنوان معادل Planet (برگرفته از واژه ی یونانی پلانِتِس πλανήτης به معنای راه پیما) به کار میرود. طرفه آنکه خود اعراب از این واژه در این معنا استفاده نمیکنند(2) و به جای آن از واژه ی «کوکب» بهره میگیرند.
در واژه نامه رایگان ویکی پدیا، دو معادل پارسی برای سیاره معرفی شده است که از این قرارند: «گویال» و «هَرپاسپ»
گویال که به وضوح برساخته از واژه «گوی»+پساوند «آل» است، به نظر میرسد واژه ای تازه ساز باشد چرا که در فرهنگنامه ی دهخدا ردی از آن نیست.
واژه ی «هرباسپ» اما، اگر چه مهجور و ناشناخته است، اما ظاهرن قدمتی دیرین دارد. این واژه ی پارسی، در فرهنگنامه های کهن آنندراج، برهان و جهانگیری آمده است.
در برهان در برابر «هرپاسب» چنین آمده است: «هر یک از سیارات را گویند که آن زحل و مشتری و مریخ و آفتاب و زهره و عطارد و ماه باشد و جمع آن «هرپاسبان» است».
در واژه نامه ی جهانگیری نیز در برابر هرپاسب چنین آمده است: «ستاره ی سیار بود».

(2)- در زبان عربی این واژه همسنگ خودرو است.

منابع:
1- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه
2- معین، محمد، فرهنگ فارسی
3- دانشنامه رایگان ویکی پدیا
4- سایت سازمان فضایی آمریکا (ناسا)

انسان ؛ بهانه ی آفرینش … افسانه یا حقیقت ؟!

 

1- بچه که بودم همیشه آرزو داشتم یه تلسکوپ داشتم تا باهاش به آسمون نگاه میکردم . از همون بچگی هام هیچی به اندازه ی دیدن ستاره ها در شب برام جذابیت نداشت. بزرگتر که شدم،  این عادت زل زدن به آسمون و ستاره ها ، برام معنا های تازه ای هم گرفت.


مگر نه این است که در برابر اقیانوسی به نام کیهان ما �تا شنی خرد در کنار ه ی سا�ل نیز نیستیم ؟

2- حقیقت اینه که ما یک موجود ضعیف و ناتوانی هستیم از بین میلیارد ها میلیارد موجود زنده ی دیگه که تنها و تنها در یک دوره 60-70 ساله ، روی کره کوچکی به نام زمین ( که میلیارد ها سال پیش از ما بوده و احتمالن به همین اندازه پس از ما هم خواهد بود ) زندگی میکنیم . این کره ، تنها و تنها یکی از اقمار کره کوچولو ی دیگه ای است بنام خورشید .جالب اینجاست که این خورشید دوست داشتنی ما ، چیزی بیشتر از یک ستاره ی بسیار کوچک در میان میلیارد ها ستاره غول آسای دیگه در مجموعه ی عظیمی که اسمش رو کهکشان راه شیری گذاشته ایم نیست . حالا به این گزاره های مورد تایید دانش کیهان شناسی ، بیافزایید این حقیقت رو که ، این کهکشان زیبای راه شیری ، تنها یکی از هزاران هزار کهکشان شناخته شده ی عالم هستی است ! ( تاکید میکنم روی قید شناخته شده ، برای اینکه تردید ندارم دانش انسانی ، در حال حاضر ، بسیار ضعیفتر از اونی است که حتا بتونه ابعاد واقعی کیهان رو تخمین بزنه و نظریه های کنونی ، چیز هایی در حد تعیین مینی مم های اندازه های کیهانی هستند )،
3- آیا این گزاره های علمی به اندازه کافی مستدل و مستحکم نیستند که حتا برای یک بار هم که شده از خودمون سوال کنیم که آیا انسان براستی مرکز و اساس و فلسفه وجودی کائنات ه ؟ آیا این ادعا ناشی از جهل ما نسبت به اونچه در اطرافمون میگذره نیست ؟ من بر این باورم ، این ادعا که من ِ انسان ، با اینهمه ضعف و کاستی ، علت العلل آفرینش کیهان و هستی و به اصطلاح گل سر سبد آفریدگان هستم ، بیش و پیش از هر چیز دیگری ، توهینی است آشکار به قدرت مرموزی که در پس پشت
اسرار نا گفته ی کیهان آرام گرفته و داره کار خودش رو میکنه و احتمالن به توهمات خام دستانه اما ناشی از اعتماد به نفس بسیار بسیار زیاد موجود انسانی ، نیم نگاهی داره و شاید هم لبخند میزنه !
البته انسان هم بیکار ننشسته و به قول حضرت حافظ (1) اگرچه به حقیقت دسترسی نداشته اما تا جایی که تونسته ره افسانه زده .

پی نوشت : آرزو میکتم خدا سلامتی بده اون کسی رو که  سایت تلسکوپ فضایی هابل رو راه اندازی کرد تا من دست کم بتونم از این طریق یه گوشه ای از آرزو هایی دست نایافته دوران کودکی ام رو برآورده کنم .

(1) جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه … چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند